ایلناز عسلیایلناز عسلی، تا این لحظه: 16 سال و 26 روز سن داره
آرش کمانگیرآرش کمانگیر، تا این لحظه: 16 سال و 17 روز سن داره
یکتا گلییکتا گلی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره
ریحانه جانریحانه جان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
امیررضا جانامیررضا جان، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره
مهدیای نازممهدیای نازم، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

✿خاطرات نوه های مامان شهین در وب✿

امروز روز تولده

مروز ساعت 6 عصر تولد آرشی هست .... 4 سال رو تموم میکنه و وارد 5 سال میشه    - میگه یویا دعوتت میکنم جشن تولد ... تا خوشحال شی با من ازدواج کنی !! قربون پسر که نمیدونه من خاله اشم نمیشه حتی به خاله آ پز داده که من تو رو نمیگریم یویا رو میگیرم ـ بهترین بوسه از طرف آرشی ۲۹/۱/۱۳۹۱ .... خیلی دوست دارم - صبح هم برام صبحونه آورد ...
31 فروردين 1391

از کجا بگم؟

این مدت که نبودم رشته نویسندگی از دستم رفته ... نمیدونم باید چی بگم ... - وقتی می خواستم برم دانشگاه ایلناز همش غصه میخورد ... منم بهش قول دادم میرم دانشگاه و اجازه میگیرم ..  قربون اشکای قشنگت برم - روزی هم که برگشتم خواب بود تا صدامو شنید بیدار شد ... پرید بغلم و .... خاله آ میگه از صبح میگفت صدای در میاد شاید لویا باشه ..... حتی صدای گنجشک ها - یه سری تغییرات کوچیک و بزرگ    داشت توی این مدت .... خیلی خانووووووم شدی خانوم عسلی ...
31 فروردين 1391

آرشی تولدت مبارک

آرش جان .. وروجک خاله ... تولدت مبارک        بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک  ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک  تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا  و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما  تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز  از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا                 ...
23 فروردين 1391

تولد 4 سالگی ایلی جونم

    امروز با شکوهترین روز هست روزی که آفریدگار تو را به جهان هدیه داد     به زمین خوش آمدی فرشته ی مهر و زیبایی    تولدت مبارک     چه لطيف است حس آغازي دوباره ... چه زيباست رسيدن دوباره به روز زيباي آغاز نفس كشيدن ... و چه اندازه عجيب است ... روز ابتداي بودن ... وچه اندازه شيرين است امروز ... روز ميلاد تو ... روز تو ... روزي كه آمدي ... ...
14 فروردين 1391

عزیز خاله اش

من عاشق همین احساساتتم !!!   وقتایی که اوج شیرین زبونی هاته ... میای بغلم میکنی و میگی من یویامو دوست دارم ... + آیکون یک عدد خاله ذوق مرگ شده      نگاهت را قاب می گیرم. در پس آن لبخند. که به من. شور و نشاط زندگی می بخشد.   ...
12 فروردين 1391

کفشدوزک

وعده ما فردا ۶ عصر جشن تولد ایلناز گلی  .... یه تولد کاملا کفشدوزکی  قرار بر این بود که ایلناز تزئیناتی رو که انجام دادم نبینه .. ظهر با خیال راحت نشسته بودم کاراشو انجام میدادم .. که خانم سر رسید اما به کمک خاله ها سرشو گرم کردیم  و ع م ل ی ا ت تجسس ایلنازم ناموفق بود ...       ****  خاله نوشت :    انگار همین دیروز بود که لحظه شماری میکردیم برای به دنیا اومدن ایلناز و آرشی ....   توی عمرم خاله به این خستگی ندیده بودم ..  البته تا باشه از این خستگی ها .... ...
12 فروردين 1391

!!!

صبح آرش اومده خونه ما ( این جمله روزی ۱۰۰ بار تکرار میشود)    اومده پیشم .. میگم خاله تو روخدا بزار بخوام ... با قیافه کاملا عصبانی میگه ؟؟  چقد تو میخوابی ؟؟؟ اههههههههههه          عصر میخواستم برم بیرون .. میپرسه کجا میری ؟؟       گفتم میخوام خاله رو ببرم آمپولشو بزنه ... در جوابم با قیافه کاملا عصبانی وغیرت مندانه و با اشاره دست به سمت داخل خونه میگه :    نمیخواد بری خودش میتونه بره .. برو خونه اینم عاقبت من با آرش خان غیرتی             اما من که رفتم بیرون ... &nb...
5 فروردين 1391

شمارش معکوس تا چهار سالگی

راره تولد  ۴ سالگی ایلناز جون روز شنبه باشه، چون چهاردهم همه سر کار تشریف دارن  ... ایلناز تم کفشدوزک رو برای تولدش انتخاب کرده ...تا الان داشتم کارای تزئینات با تم کفشدوزکی رو انجام میدادم ... هنوزم تموم نشده           تو گران مایه ترین تصویری من اگر قاب تو باشم کفایست + یادگاری نوشتم که بدونی خاله چقد دوست داره و همیشه دوست داره تو و آرشی بهترین باشین .. ...
5 فروردين 1391

!!!

صبح ایلناز اومده خونه ما  ... ( این جمله روزی ۱۰۰ بار تکرار میشود )   به دستش و پاهاش چسب زخم زده و  برام توضیح داد که وقتی بازی میکرد و میدوید افتاده زمین و ....          منم با ناراحتی ازش سوال کردم !!!   ایلناز  گریه هم کردی ؟؟؟؟ ایلناز هم اینجوری جوابمو داد :  میگم به نظر تو بچه ای که میافته زمین گریه نمیکنه ؟؟!!! خوب آره دیگه گریه کردم ... ( اینم اضافه کنم  چپ چپ هم نگاهم میکرد)     ...
5 فروردين 1391

مسافرت

4 روز میشه که آرش خان رفته مسافرت ...        البته امسال تصمیم گرفتن خوزستان گردی کنن .. فکر کنم الان آرشی در حال اجرای حرکات رزمی باشه ... ...
4 فروردين 1391